الهه ی الهام
انجمن ادبی
« بهانه» دوباره کودک چشمم بهانه ی تو گرفت ز مویه مویه ی قلبم نشانه ی تو گرفت به آسمان نگاهت که هاله ی غم من اشاره کرد به باغ و ترانه ی تو گرفت دوباره باغ نگاهم در آستان بهار سکوت پنجره ها را نشانه ی تو گرفت بهار خنده زد از آسمان مینایی و دل به فصل غزل سمت خانه ی تو گرفت دوباره محو تماشا شدم به خوشه ی ماه و باز کودک چشمم بهانه ی تو گرفت. lمریم افشارزاده- تیر77
نظرات شما عزیزان: سلمان رازی
ساعت9:30---13 آبان 1392
سلام مریم بانو!
به تاریخ سرودن غزلهایت که نگاه کردم متوجه شدم مربوط به سالهاییست که شاید عاشقانه تر به دنیا نگاه می کردی! نمی دانم شاید هنوز هم شعر می گویی!شاید هم نه! اما اگر با همان حس و حال و شعور ادامه داده باشی باید حالا برای خودت کسی شده باشی و اسمت بر تارک غزلسرایان معاصر بدرخشد، اما اسمی از تو نمی شنوم. شعر دیگری از تو نمی بینم- جز در این وبلاگ کوچک و صمیمی-احساسم این است که دوران پرشر و شور جوانی را پشت سر گذاشته و با شعر و شاعری قهر کرده ای. اگر پیغامم را گرفتی، به هوش باش که اقیانوس شعر فارسی به داشتن مرواریدی چون مریم افشارزاده افتخار می کند.<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|